به گزارش آرمان اصفهان،
فریبا شاهنگی پور- استاد شهید مرتضی مطهری, در چند اثر خود به بررسی مسئله مهدویت و انتظار پرداخته است. یکی از تعابیر ارزشمند وی، در وصف جایگاه حضرت حجّت(عج) در زمین, تعبیر «صاحب» است.
در کتاب گفتارهای معنوی، ضمن بیان حدیثی از رسول اکرم(ص) پیرامون امدادهای الهی نسبت به بشریت به واسطه حضرت مهدی (عج)، استاد چنین نتیجه می گیرد: «خدا هرگز دنیا را بی صاحب نگذاشته است و بی صاحب هم نخواهد گذاشت.»
بحث انتظار و ظهور مهدی موعود(عج) از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته است؛ از جمله مهم ترین فلسفه ای که برای تحقق قیام مهدی برشمرده اند، تحقق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجه به این که یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقق کامل است و با توجه به این که دنیا فقط دار گذر و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظار عدالت داشته باشیم؟
در اندیشه آرمانگرایانه استاد مطهری، انتظار در معنای اوّلش بزرگترین محرک اجتماعی است که انسان را برای حاکمیت ارزشها و محو ضدّ ارزشها تشویق میکند، برای همین انتظار بدین معنا را با فضیلتترین عبادات دانستهاند.
واقعی بودن آرمان های اسلام، نکته مهمی در آموزه های اسلام هست و آن این که تمام آرمان هایی که در اسلام مطرح شده، واقعی و عینی و دست یافتنی است.
مکاتب جدیدی که چند قرن اخیر در جهان غرب پیدا شده و آرمان هایی را مطرح کرده اند، به طور عمده معترف بوده اند که آرمان آن ها از نوع ایده آل است و توصیه آن ها برای رسیدن به آن آرمان، صرفاً توصیه روشی است؛ یعنی بکوشید حتی الامکان به آن سمت و سو بروید؛ هر چند معلوم است که آن آرمان، سرانجام، دست نیافتنی است.
شهید مطهری با استناد به آیات پنج سوره قصص، 105 سوره انبیا و … چنین نتیجهگیری میکند که: «از این آیات استفاده میشود که ظهور مهدی موعود حلقهای از حلقههای مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی میشود، سهیم بودن یک فرد در این سعادت موقوف به این است که آن فرد عملاً در گروه اهل حق باشد.»
آیاتی که بدانها در روایات استناد شده است، نشان میدهد که مهدی موعود (ع) مظهر نویدی است که به اهل ایمان و عمل صالح داده شده است، مظهر پیروزی نهایی اهل ایمان است . بنابراین هر مبارزه حقگرایانهای ، حلقهای از حلقههای مبارزه جهانی و هر پیروزی، جلوهای از پیروزی آن انقلاب بزرگ است.
فراموشمان نشود که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران محصول تئوری انتظار سازنده و عنایات آن امام منتظَر بود.
سایر ادیان نیز به انتظار معتقدند با این تفاوت که در آن دیدگاهها، سخن از یک موجود نجاتبخشی است که در آینده میآید و به امور سامان میدهد ولی در اندیشه تشیّع, سخن از انسان شریفی است که او هم همراه با سایر مردم انتظار میکشد؛ منتظری است که با ما زندگی میکند، دردها و غصهها را احساس میکند و مقام ولایت تکوینی در بین مردم دارد.
انتظار فرج، صرفنظر از اسلامی بودن اندیشهای است که چون نوعی خوشبینی نسبت به آینده بشر (و طرد بدبینی) است، ارزشمند و شور و تحرک آفرین، تحرکبخش، امید دهنده و تعهد آور و … است. به ویژه در این عصر که بشر سرگردان و گرفتار (روزمرهگی) زندگی ماشینی، بیش از هر زمان نیاز به مأمن و ملجأ اعتقادی دارد تا خود را از اندیشههای نیهیلیستی برهاند و روان تشنه خود را سیراب نماید.
یکی از مهم ترین تکالیف امام عصر بر شیعیان که خود موجب ادای دیگر حقوق نیز می تواند باشد، ایجاد زمینه جهت ظهور امام عصر (عج) است.
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند:« باید زمینه را آماده کنی، تا آن بزرگوار بتواند بیاید و در آن زمینه آماده اقدام بکند، از صِفر که نمی شود شروع کرد!»
جامعه ای می تواند پذیرای مهدی موعود (ارواحنا فداه) باشد که در او آمادگی و قابلیت باشد و الا مثل انبیاء و اولیای طول تاریخ می شود، چه علتی داشت که بسیاری از انبیای بزرگ اولی العزم آمدند و نتوانستند دنیا را از بدی پاک و پیراسته کنند؟ چون زمینه ها آماده نبود… اگر امام زمان (عج) در یک دنیای بدون آمادگی تشریف بیاورند، همان خواهد شد!…»
ساده ترین راه و مهم ترین آنها که باید در نظر داشته باشیم تا با در نظر گرفتن آن به این هدف (ایجاد زمینه ظهور) دست یابیم این است که منتظر واقعی کسی است که از آنچه که امام زمانش کراهت دارد، دوری و اجتناب کند. دلیل ما بر این مطلب توقیعی است که از خود حضرت رسیده است که چنین است: «پس محبوس نکرد ما را از دوستان مگر خبرهای ناگواری که از ناحیه آن ها به ما می رسد که ناخوشایند است در حالی که ما آن کارهای را از ایشان نخواسته ایم.»
پس باید بگوییم که اگر آن چیزهایی که برای حضرت ناخوشایند و موجب غیبت حضرت هستند، از میان برداشته شود زمینه هایی جهت ظهور ایشان فراهم شده و هر چه زودتر ظهور خواهند کرد.
بذر اندیشۀ مهدویت و فرهنگ انتظار، برای جوانه زدن در وجود آدمی، نیازمند بستر و فضایی مناسب است تا رشد و نموّ نموده و در وجود آدمی ریشه دوانده و به درخت پُرمیوۀ انتظارِ پویا تبدیل شود.
بنابراین نخستین کاری که در انتقال فرهنگ مهدویت باید انجام شود، فضاسازی است.
در غیر این صورت امر تربیت با موفقیّت کمتری همراه خواهد بود. مسلماً در امر تربیت، نمیتوان برای یکایک افراد جامعه پروندۀ تربیتی تشکیل داد و بر فرض امکان چنین امری، تربیت آنها بدون فضای مناسب تربیتی ممکن نخواهد بود.
جامعه ای که در انتظار حکومت مهدی(عج) است، با جوامع دیگر تفاوت بسیاری دارد. در این جامعه ارزش های انتظار و ویژگی های عصر ظهور به فراوانی یافت می شود. حال اگر فضای حاکم بر جامعه، فضای فرهنگ انتظار نباشد، تربیت نسل نو و آشنا کردن آن ها با فرهنگ انتظار در این فضا، بسیار مشکل خواهد بود.
بنابراین باید فضایی که مناسب تربیت مهدوی است، ایجاد کنیم زیرا قرار گرفتن در فضایی خاص، باعث میشود تا افراد مطابق آن فضا حرکت کنند و اگر فضای تربیتی ما، فضای تربیت مهدوی نباشد، شناساندن فرهنگ انتظار به افراد در این فضا مانند شنا کردن در خلاف جریان آب است و اما اینکه چگونه میتوان فضا را فضای تربیت مهدوی نمود، خود سؤال مهمی است، که پاسخ دادن به آن چندان آسان نیست.
فرهنگ مهدویت و انتظار، فرهنگ ارزشها و فرهنگ دین است و القاء فرهنگ دینی به دیگران، محتاج ظرافتهای خاصّ خود است و افراط در القاء این فرهنگ، باعث دلزدگی از آن میشود و همانطور که تفریط در القاء این فرهنگ، نکوهیده و ناپسند است، افراط در آن نیز مذموم و ناپسند است.
انتهای پیام/آرمان اصفهان/