به گزارش آرمان اصفهان، آنچه مدتهاست رهبر انقلاب بر آن تاکید دارند و البته برخی مسئولان هم گوششان را به مانند دروازههای قدیم اطراف بلاد مختلف ساختهاند، این بود که به جای آنکه چشممان به دست بیگانه و دشمن باشد، به ظرفیتهای درونی کشور نگاه کنیم.
این واژه اقتصاد مقاومتی که در کلام مسئولان هست، اما در عمل فقط به برگزاری همایش و سمینار خلاصه میشود، یک نمونه دست به نقد دارد.
نمونه بارزش همین اقتدار دفاعی کشور است که درست بر طبق الگوی بومی و با استفاده از توان داخلی به این قدرت و بالندگی رسیده است که باعث میشود دشمنها و دشمنچهها جرات نگاه چپ کردن به این آب و خاک را نداشته باشند.
زمانی نیروهای نظامی ما در جبهه جنگ با صدام و پشتیبانانش از اولین ابزارهای دفاعی نظیر سیمخاردار و بند پوتین محروم بودند.
زمانی این مردم با دست خالی و با سلاحهای نه چندان قدرتمند جلوی دشمن ایستادند و از همان زمان هم بچههای خوشذوق و نابغه نظامی ما به این فکر افتادند که باید روی پای خودشان بایستند. روی توان خودشان حساب کردند و دست روی زانو گذاشتند و ایستادند. آنها دیگر نگاهشان به اجنبی نبود که یک روز دندانگردی کند و یا بهانه بتراشد برای اینکه زیر قرار و مدارها بزند.
حالا همان نیروهای نظامی به جایگاهی از توان رسیدهاند که میتوانند پیشرفتهترین سلاحها و ادوات نظامی را بسازند و به تولید انبوه برسانند.
حالا میشود آنها را در اختیار سایر ملتهای مظلوم گذاشت. حالا دیگر دوره بزن دررویی گذشته است و همه دشمنان ریز و درشت این نظام میدانند، دست از پا خطا کنند، باید قید آیندهشان را بزنند.
اگر میبینیم این روزها «برخیها» مدام مینویسند و میگویند که موشک چیز اَخی است و بو میدهد و به درد نمیخورد از سر این است که خودشان را به خواب زدهاند. چون دست کم آنها بودهاند و دوران جنگ را بهتر از ما لمس کردهاند.
دورانی که امکانات برای جنگیدن نبود.
آنها حالا هم میبینند که دشمنان انقلاب اسلامی سلاحهایشان را مثل مازاد گندمشان به دریا نمیریزند و بلکه یا میفروشند و کسب درآمد میکنند یا برای دفاع از حریم خود و همپیمانانشان نسخههای بهروزتر رو میکنند.
مشکل این جماعت آنجاست که نمیخواهند کارِ کارستان بچههای نظامی این آب و خاک به چشم بیاید.
نمیخواهند قدرت درونی و توان بومی نیروهای ایرانی را کسی باور کند. چون اگر «اقتدار مقاومتی» ارتش و سپاه و بسیج و سایر نیروهای نظامی برجسته شود، کار برای برخیها سخت میشود.
برای آنها که وعده سر خرمن حل مشکلات در چند روز و چند ماه میدادند.
برای آنها که اینطور وانمود میکنند که چرخ اقتصاد کشور لای دُم تحریمها گیر کرده است و به جای آنکه به خودشان تکانی بدهند، منتظرند تا درهای اقتصاد جهانی! به روی ما باز شود.
مشکل اینجاست که هرچقدر توان موشکی ما برجسته شود، به همان میزان تنبلی و رخوت و حاشیهسازی آقایان هم نمود پیدا میکند و معلوم میشود، جز «حرف زدن» کار دیگری بلد نیستند.
معلوم میشود دستشان را به دامان غربیهای قلاب کردهاند و دل هم نمیکنند.
مشخص میشود که از اول چرخهای حوزههای مختلف در گرو چرخیدن یا نچرخیدن دیگر چرخها نبود و این همه مدت وقت تلف کردن فقط برای آن بود که «اقدام و عمل» درخوری اتفاق نیفتد.
کار شیربچههای عرصه دفاعی کشور برای برخیها خار چشم است. چون آنها فکر میکنند میشود گرگ و میش روبهروی هم بنشینند و با هم گفتوگو کنند و عکس یادگاری بگیرند.
چون آنها فکر میکنند تاریخ مصرف انقلابیگری و مقابله با ظالم تمام شده است و بهتر است یک گوشهای مثل ساحل دریا لم بدهند و آبمیوهشان را بنوشند.
اگر چند روز بعد بر علیه بچههای مدافع حرم، یا نقض حقوق بشر در ایران و تقبیح حمایت از فلسطین هم حرف زدند نباید چندان تعجب کرد. چون یا آنها از اول انقلابی نبودهاند و خودشان را همرنگ جماعت کردهاند یا «عوض» شدهاند.
مهدي رجبي/ سیاست روز