به گزارش آرمان اصفهان، از امتحانات الهي، مصيبتها و دشواريهايي است كه در زندگي بر انسان وارد ميشود و اگر كسي براي خدا صبر كند، پاداش ارزشمندي خواهد داشت.
امام حسن (ع) در اين باره ميفرمايند: «مشكلات كليدهاي پاداشند»(1). در واقع همين مصيبتها هستند كه سبب تكميل و تهذيب نفس و رشد انسان ميشوند.
يكي از اين شدايد و سختيها، مرگ عزيزان است. كم و بيش براي همه ما مرگ عزيزي اتفاق افتاده است چراكه مرگ بخشي از فرآيند طبيعي زندگي است و در هر جايگاهي كه باشيم نميتوانيم آن را حذف كنيم. مرگ همه ما حتمي است «كلُ نفسٍ ذائقه الموت». معصومين (ع) در روايات مختلف مكرر فرمودهاند كه چاره و گريزي از مرگ نيست.
اين سخن به صورت ضربالمثل هم بين مردم وجود دارد و در مواقعي كه افراد با بنبستي در زندگي مواجه ميشوند، براي اميدبخشي به حل مشكل و پيدا شدن راهحل استفاده ميشود با اين عبارت كه «همه چيز چاره دارد به جز مرگ.» بيشك از مرگ گريزي نيست و همه در مقابل آن يكسان هستند، اما پس از آن، نحوه رفتار ما در مقابل اين ضايعه است كه اهميت دارد؛ رفتاري كه اين روزها از اصالت و ماهيت واقعي خود دور شده است.
مراحم باشيم نه مزاحم
با توجه به شوك رواني ايجاد شده براي بازماندگان، همدردي و سهيم شدن در تحمل مصائب انسانها مورد تأكيد اسلام و از كفاره گناهان بزرگ برشمرده شده است. رسول خدا «صليالله عليه و آله و سلم» ميفرمايند: «تعزيت گفتن از موجبات بهشت است.» هر مسلماني بايد مصيبتزده را تسليت بگويد و آداب آن را رعايت كند تا زمينه تسلي مصيبتزدگان و بالا رفتن روحيه آنان را فراهم نمايد. آداب زيادي از جمله دستورات ساعت احتضار، دستورات مربوط به تشييع جنازه ـ باخبر كردن مسلمين، حاضر شدن در تشييع، تربيع كردن و… ـ دستورات مربوط به كفن و دفن و دهها دستور ديگر كه نشان از جامعيت دين اسلام دارد و در اين مختصر نميگنجد، توصيه شده است و به فراخور موضوع، به اندك بحثي پيرامون دستورات تسليت بسنده ميكنيم. سيدمحمدتقي مقدم در كتاب «دستورات و برنامه زندگي»(2) با اشاره به روايات مينويسد: «دستورات تسليت سه چيز است؛
اول: خودش را نشان دهد. امام صادق(ع) فرمودند: تو را از تسليت بس است كه صاحب مصيبت تو را ببيند.
دوم: با زبان دلداري دهد. امام صادق (ع) نزد گروهي رفتند كه مصيبت ديده بودند حضرت فرمودند: «خداوند خواري شما را جبران كند و عزاي شما را نيكو گرداند و مردگانتان را رحمت نمايد.»
سوم: براي مصيبتزده طعام ببريد. امام صادق (ع) فرمودند: خوردن نزد اهل مصيبت از جاهليت است (زمان قبل از اسلام) و سنت، اطعام فرستادن به سوي ايشان است. چنان كه پيغمبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بعد از شهادت جعفربن ابيطالب دستور فرمودند براي خانواده ايشان سه روز طعام درست كنند پس سنت به اين امر جاري شد.
اما در حال حاضر در اغلب شهرها از اين سنت خبري كه نيست هيچ بلكه به رسم جاهليت اطرافيان چند روز اول مهمان خانواده مصيبت زده هستند، هر چند قصد همدردي و همراهي با مصيبتزدگان را دارند اما گاهي اين موضوع باعث تشديد فشار روحي بازماندگان ميشود و بايد همواره به فكر فراهم نمودن بساط ناهار و شام هم باشند و از آنجا كه مرگ پديدهاي غيرقابل پيشبيني است و بسياري از خانوادهها علاوه بر عدمآمادگي رواني، آمادگي مالي چنين حادثهاي را نداشتهاند، علاوه بر هزينههاي خريد قبر و كفن و دفن بايد متحمل چنين فشارهايي شوند، چه بسا مجبور شوند زير بار قرضهاي سنگيني هم بروند. البته در اسلام بر اطعام مسلمين تأكيد شده است و از اين طريق ثواب زيادي نثار فرد متوفي و موجبات شادي روح او ميشود اما هرگز نبايد به خودمان اجازه دهيم در اين شرايط باعث فشار مضاعف باشيم و به سنت جاهليت عمل كنيم.
فخرفروشي اموات
نكته قابل تأمل ديگر در اين زمينه، توجه به آيات ابتدايي سوره تكاثر است. اين آيات با تقبيح فخرفروشي اشاره به اين رفتار جاهليت دارد كه براي شماره و تفاخر نمودن سراغ قبرهاي گذشتگان خود ميرفتند و به فراواني آنها مباهات ميكردند.
به نظر ميرسد روزي شماره زياد قبرها نشان از برتري داشت و امروز شماره بلوك و قطعه قبر! حتي با محل دفن عزيزانمان هم تفاخر ميكنيم! روزي بود مجالس شادي براي شاد بودن از يك پيوند آسماني و مجالس عزا براي همدردي و طلب دعاي خير براي متوفي بود، كمكم مجالس شادي محفلي شد براي نمايش داراييها، نمايش نوع لباس، آرايش و… و امروز اين گونه رفتارها در مجالس عزاداري ما هم قابل مشاهده است.
روزي بود به حرمت متوفي و نزديكان او حريمها قدري رعايت ميشد اما امروز حتي در فضاي چنين جلساتي، كمتر بوي خدا استشمام ميشود؛ جلساتي كه قرار بود تلنگري براي همه ما باشد. انگار ضرب المثل «مرگ براي همسايه است» را با تمام وجود در عمل پذيرفتهايم. انگار مرگ فرسنگها با ما فاصله دارد و حتي نميتوانيم قبول كنيم روزي هم سراغ ما ميآيد، شايد به اين دليل است كه اين همه روايات در باب ضرورت آمادگي براي آخرت در عمق وجودمان جاي نگرفته است. خطبه 221 نهجالبلاغه بيان حال ماست. حضرت علي (ع) در اين خطبه ميفرمايند: «آيا به گورهاي پدران خويش مينازند؟
يا به تعداد فراواني كه در كام مرگ فرو رفتهاند؟… آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر! اگر با مشاهده وضع آنان به فروتني روي آوردند، عاقلانهتر است تا آن را وسيله فخرفروشي قرار دهند!… همانا مرگ سختيهايي دارد كه هراسانگيز و وصفناشدني است و برتر از آن است كه عقلهاي اهل دنيا آن را درك كند.»
در تبيين ريشههاي فخرفروشي در تفسير نمونه چنين بيان شده است كه يكي از عوامل اصلي تفاخر و تكاثر همان جهل و ناداني نسبت به پاداش و كيفر الهي و عدم ايمان به معاد است.
از اين گذشته جهل انسان نسبت به ضعفها و آسيبپذيريهايش به آغاز پيدايش و سرانجامش از عوامل ديگر اين كبر و غرور است. عامل ديگر براي اين امر، همان احساس ضعف و حقارت ناشي از شكستهاست كه افراد براي پوشاندن شكستهاي خود به تفاخر و فخرفروشي پناه ميبرند، بنابراين در حديثي از امام صادق (ع) آمده است هيچ كس تكبر و فخرفروشي نميكند مگر به خاطر ذلتي كه در خود مييابد. واقعاً چه اتفاقي براي ما افتاده است؛
بعضي از ما آن قدر كه به فكر تشريفات مراسم هستيم در انديشه اداي ديون و انجام نماز و روزه قضاي شخص متوفي نيستيم. چه بر سر ما آمده، اين همان رسوخ افكار جاهلي در انديشه ماست. به جاي بيدار شدن از خواب غفلت، خودمان را با چه موضوعات حقيري سرگرم كردهايم!
پينوشتها:
1ـ فرهنگ سخنان امام حسن (عليه السلام)، محمد دشتي، ص 510
2ـ دستورات و برنامه زندگي، سيدمحمدتقي مقدم، ص 251و252
نویسنده : زهرا حيدري