آرمان اصفهان – حجت الاسلام محمد قطبی: جهان، در حال تغییر است و موجه ای تمدنی در حال شدت گرفتن، اگر موج سوم را در عصر دانایی و اطلاعات متجلی بدانیم، موج چهارم می تواند در عرصه ای جدید و مبتنی بر مولفه های فرهنگی باشد. چراکه اطلاعات و دانایی زیرساخت فرهنگ محسوب می شود.
انسان از کشاورزی و زندگی متکی بر خاک آغاز کرد و سپس با تسخیر ابزار و امکانات مادی و اختراع ماشین سعی کرد چرخ های ماشینی را به جای زور بازو بنشاند و تولید انبوه را به عنوان یک هدف متعالی در پیش بگیرد.
سپس با شناخت دقیقتر از محیط پیرامون متوجه شد که یکسره تولید انبوه نمی تواند مشکل جامعه را حل کند و لازم است نسبت به اقتضائات و علایق و سلایق و ویژگی های جهان، اطلاعات دقیق در دست داشت.
از همین جا کلید جمعآوری اطلاعات خورده و با پیدایش تکنولوژی های نوین که بر پایه الکترونیک و فضای مجازی استوار بود شرایطی مهیا شد تا بشر وارد عرصه جدیدی شده و انباشت اطلاعات و ذخیره سازی دادههای علمی و فنی را پیش روی خود قرار دهد.
از آن جا که انباشت اطلاعات به تنهایی کافی نبود بشر به سمت فعالیت بر پایه اطلاعات را همراه با دستاوردهای علمی و تجربی ادامه داد و به عصر دانایی و دانش بنیان روی آورد.
این پیشرفت، دستاوردهای مفیدی برای جامعه داشت و رویکرد علمی و دانشی به بشر بخشید. امروزه توسعه گران و بازیگران عرصه پیشرفت در سطح جهانی بر این باورند که دانشبنیانی اگر با تکیه بر خلاقیت نباشد کارساز نیست و لذا می بایست خلاقیت و نوآوری را چاشنی اطلاعات و دانش کرد و یک فعالیت را به صِرف اینکه دانش بنیان باشد نستود. بلکه ابتکارات و خلاقیت هاییِ را ستود و از آنها به عنوان رشد و پیشرفت یاد کرد که بتواند منشاء تحولی شگرف و عمیق در زندگی بشر باشد.
بر همین اساس برخی عصر حاضر را عصر خلاقیت می نامند و خلاقیت را مهمترین درون مایه حرکت در این عصر بر می شمارند.
اگر چه خلاقیت نقش مهمی در پیشرفت های بشری داشته و هرگز نمی توان آن را نادیده گرفت ولی لازم است به این نکته توجه شود که بشر نیازمند یک نوزایی در تمدن و اسطوره های تمدنی دارد؛ تمدنِ شکل گرفته از عصر انباشت دانش و اطلاعات شرایطی برای انسان به وجود آورده که از عمق اندیشه و تمدن کاسته شده و صرفاً به دامنه اطلاعات بشر افزوده شده است بدون اینکه تاثیر عمیقی در زندگی و حیات تمدنی بشر بگذارد.
به گونه ای که اگر بخواهیم حاصل زیست تمدنی این دوره را به جوامع آینده نشان بدهیم می توان تمام یافتههای بشر را در قالب یک هارد و فضای مجازی کپی کرده و در اختیار علاقه مندان قرار دهیم. یعنی در مقایسه با آثار و پیدایش تمدن های پیشین که هم در بُعد میراث سخت و کالبدی، آثار ابنیه های فراوانی برجای گذاشته اند و هم در بُعد میراث ناملموس فرهنگی دستاوردهای آیینی و اسطورهای و فرهنگیِ فراوانی به بشر هدیه کرده اند و به طور قطع نام و یاد آنان در هنر، ادبیات، صنایع، آثار و ابنیه و زوایای مختلف زندگی انسانها تجلی داشته و ماندگار شده است ولی حاصل تمدنی این عصر صرفاً یک هارد دیجیتال خواهد بودکه با توجه به پیشرفت های تکنولوژیکی در قالب یک فلشِ سرکلیدی خلاصه خواهد شد.
یعنی تمام دستاوردهای همهی تمدنهای سدههای اخیر در یک تراشه کوچک سرکلیدی خلاصه خواهد شد.
به لحاظ این که عصر تبادل اطلاعات بر روی استفاده از ابزارها و روشهای تولید، تکثیر و توزیع اطلاعات متمرکز شده و این ابزارها نیز روز به روز تحول یافته، تبدیل به اسطوره، افسانه و هستارهای تمدنی نشده است.
با نیم نگاهی به وضعیت فعلی جوامع میتوان دریافت که آنچه می تواند منشاء ساخت تمدنی باشد در سطح دنیا و در بین جوامع دچار همسانی و یکدستی شده است.
کدام معماری دردنیای امروز برای آیندگان به عنوان مظهر تمدنی شناخته می شود در حالی که هسته اولیه ساختمان ها در همه جای دنیا فولاد و بتن شده و طراحیهای ابنیه و عمارتها نیز بر پایه نرم افزارهای طراحی و دیزاینهای هوشمند صورت میگیرد. کجای این طراحی و ساخت، تمدنی است و برخاسته از یک شعور فرهنگی و فلسفه نظری و در بردارنده یک منطق فکری و عقلی.
در عرصه های دیگر هم وضعیت به همین گونه است. در صنایع بازی و اسبابب ازی، همسانی در استفاده از نرم افزارهای الکترونیکی و دیجیتالی و بهره گیری از فرمتهای دوبعدی، کات اوت، سه بعدی و چهار بعدی، در تزیینات داخلی نیز وضعیت به همین شکل؛ در سرتاسر دنیا ابزار و لوازم مدرن به صورت یکسان در حال استفاده است.
در داستان و ادبیات و رمان و شعر و متون ادبی که تا حدودی هنوز دستخوش تغییرات نبوده نیز متاسفانه رویه ی پیشرو نشان از یکدستی و بی تمایزی دارد. در عرصه های هنرهای تجسمی، نمایشی و سینما هم وضع بدتر است. جلوه های ویژه در سینما نرم افزاری و بدون رعایت عنصر فکر و فلسفه صورت می گیرد و فیلمنامهها نیز کپی شده از روی هم و بدون داشتن سیر منطقی و تمدنی.
گو اینکه بشر به دنبال یکپارچه سازی به سبک یکسان سازی است و تمایز فرهنگها و تمدن ها فرو پاشیده و فرهنگ ها همگی در یک فرمت مشترک و واحدی ریخته شدهاند. بدون اینکه مبتنی بر یک منطق فکری و عقلایی باشد و بدون این که به دنبال هستارهای تمدنی و فرهنگی معینی.
گرچه اندیشمندان و فرهیختگان ادیان و تمدنها در تلاشند افکار، اندیشه ها و آرمانهای خود را در سطح جهان تعمیم داده و مدعی تمدن جهانی باشند لیکن ویژگی های عصر اطلاعات که متکی بر ابزار و رسانه های تبادل اطلاعات می باشد. این آرزو را زنده به گور خواهد کرد.
جوامع هوشیار، اینک بیدار شده اند و خلاقیت را چاشنی اطلاعات و دانش ساخته و تلاش می کنند با ایجاد تمایزها در فناوری و تولیدات بشری مسیر تازهای را پیدا نمایند. اگر این حرکتِ فناورانه مبتنی بر یک ایده و آرمان و از جنس نوآوری و خلاقیت و متکی بر فرهنگ ها و میراث ناملموس باشد خواهد توانست دامنه ای از فرهنگ و پارادایم مختص خود را به جود بیاورد و حلقه ای از تمدن به وجود بیاورد.
در این میان جوامع اسلامی باید بیدار و هوشیار باشند و از این فرصت تاریخی بهره بگیرند. فرصتی که بشر و بازیگران عرصه توسعه و پیشرفت را متقاعد ساخته تا شتاب و حرکت خود را ازجنس خلاقیت و نوآوری قرار دهند.
خلاقیت و نوآوری در عصر حاضر بن مایه حرکتهای تمدنی محسوب می شود. و میتواند جریانی تمدنساز را از نو بنهاند. جوامع اسلامی در زمینه میراث ناملموس و فرهنگی از دارایی های بی نظیر و عمیقی برخوردارند که در این فرصت تاریخی می تواند زیربنای خلاقیت و نوآوری قرار گرفته و بن مایه های تمدنی پیش روی بشریت را رقم بزند.
اکنون جهان تشنه خلاقیت است و ناچار است خلاقیت و نوآوریهای خود را از جنس فناوری نرم و هویت ساز قرار دهد تا شاید دوباره حرکت های تمدنی جان تازه بگیرد و دنیا از این همسانی و یک نواختی خارج شده و ریتم تازهای به خو بگیرد.
بی تردید در فرصتهای پیشرو، آنچه در فرهنگها تمایز بخش باشد و بتواند هویتهای محلی و منطقه ای و قومی و قبیله ای را متجلی سازد می تواند موثرتر و کاراتر باشد.
وجوه تمایزی که در فرهنگ ایرانی اسلامی فراوان یافت می شود و بن مایهای معرفتی و فرهنگی عمیقی دارد. همهی اینها میتواند زمینه ساز نوآوریها و خلاقیت های جهانی باشد.