به گزارش آرمان اصفهان، کمکم به این نتیجه رسیدم که منشیها و حتی کارکنان این گونه شرکتها اصلا نیاز به داشتن مدرک آموزشی، تحصیلات دانشگاهی و اطلاعات حرفهای و تخصصی ندارند. آنها باید عروسک باشند…
گاهی اوقات برخی از مسایل آنقدر در جامعه به چشم میخورد و تکرار روزانه می شود که چشمهایمان به دیدن آنها عادت میکنند و حساسیتمان را به وجود آنها از دست میدهیم.
اغلب عباراتی همچون «به چند خانم فروشنده با روابط عمومی بالا نیاز داریم»، «به چند خانم آشنا و مسلط به کار فروشندگی نیار داریم»، «آگهی استخدام فروشنده با اضافه حقوق برای شرایط ویژه فروشگاه» و «به چند خانم فروشنده با ظاهری آراسته برای کار در یک فروشگاه معتبر نیازمندیم»را در آگهیهای استخدام روزنامههای کثیرالانتشار و سر در فروشگاهها و کافیشاپها دیدهایم.
استخدام یک خانم آراسته و با روابط اجتماعی بالا! آیا به راستی آراسته بودن نیازمند محیط کاری است؟ یعنی اگر خانم منشی خوش بر و رو نباشد، کار و کسب آن شرکت یا مؤسسه و یا مطب از رونق میافتد؟ حالا روابط اجتماعی بالا یعنی چی؟ یعنی خوش برخورد باشد؟ خوش زبان باشد؟ با مشتری خوب تا کند؟ اگر خوشبینانه به این قضیه نگاه کنیم، ممکن است به این معنا باشد! ولی متأسفانه واقعیتها چیز دیگری نشان میدهند!
اصولا این آگهیها نشانگر همان نگرش ابزاری نسبت به زنان بوده و سبب شده دختران و زنان جویای کار به اجبار یا به خواست خود ساعتی را صرف آرایش ظاهر خود کرده و هنگام معرفی خود به شخص مسئول، تمام تلاششان را برای نشان دادن روابط عمومی بالا به خرج دهند و در واقع نه به عنوان نیروی کار، بلکه تنها با هدف جلب توجه و جذب مشتری استخدام شوند. استخدامی که گاه با اجبار کارفرما بر تغییر ظاهر و برخورد ملایم با مشتری ها همراه است.
فلج کردن نیروی اجتماع
چند سال پیش به واسطهی یکی از آشنایان برای کار به جایی معرفی شدم. قرار شد قبل از شروع کار، یک جلسه آشنایی با رئیس آنجا داشته باشم. آقای رئیس را این گونه یافتم، مردی حدوداً ۵۰ ساله، به ظاهر خوش برخورد و خوش زبان! سؤالاتی از من پرسید و از جمله اینکه مجردم یا متأهل؟ پاسخ دادم: مجردم. برق از چشمانش بیرون زد. در همین لحظه گوشی تلفن به صدا در آمد. جوابش داد، بعد از گذاشتن گوشی، با لبخند گفت: «مجردید!». ناخواسته طرز نگاه و صحبتش به خاطرم ماند. موضوع آشنایی با رئیس را برای دریا دختر عمهام تعریف کردم و اینکه از من در مورد وضعیت تأهلم پرسید و لبخندش و … در همان لحظه دریا گفت: «باید از لبخندش بترسی! به سن و سالش نگاه نکن!». حرف دریا در ذهنم ماند تا اینکه شروع به کار کردم.
صادقانه میگویم، اصلاً اهل آرایش نبودم، سعی می کردم حجابم را رعایت کنم و در رفتارم نیز محجوب باشم. خانم مظفری همکارم، بانویی خوشگل و خوش اندام بود، زیبایی چهرهاش با آرایش و موهای رنگ شدهی بلوند، چندین برابر میشد. اوایل رفتارش با همه خوب بود. برخی آقایان نیز که دوست داشتند به هر دلیلی با او همکلام شوند، راحت با او حرف می زدند و خوش و بش داشتند، در واقع دم حجله کشته نمیشدند!
نمیدانم اولین باری که آقای رئیس او را دیده چه برخوردی با او داشته، ولی همین را میدانستم که هر بار آقای رئیس او را میدید دهانش تا بناگوش باز میشد و گل از گلش می شکفت! احوالش را کامل می پرسید. به طوری که آدم فکر میکرد، خانم مظفری آشنایشان است و بقیه همکاران با او غریبهاند! به سایرین سلامی سنگین و جدی می داد! در تمام جلساتی که با آقای رئیس داشتیم طرف صحبتش فقط خانم مظفری بود، انگار ما آنجا آدم نبودیم!
بارها و بارها شاهد بودم که خانم مظفری به بهانههای مختلف به اتاق آقای رئیس می رفت و بعدش صدای آقای رئیس را می شنیدم که چقدر از آمدنش خوشحال است و … تا اینکه کار به جایی رسید که حرف اول و آخر را خانم مظفری، البته از دهان آقای رئیس میزد. چه کسی برود؟ چه کسی بیاید؟ کی چکار کند؟ کی چکار نکند؟ هر روز که میگذشت اوضاع بد و بدتر می شد، دیگر نمیشد آنجا کار کرد! کار به جایی رسید که همهی همکاران از جمله خودم کلافه شده بودیم، بدبختی آنجا بود، وقتی به آقای رئیس از او شکایت کردیم، چنان تنبیهی کرد که دیگر جرأت نکنیم، به مقامات بالا گزارش دهیم.یک روز خیلی عاصی شده بودم، به مقامات گزارش دادم، قول دادند حتماً رسیدگی می کنند ولی متأسفانه نه تنها رسیدگی نکردند، بلکه حکم اخراج خودم هم آمد!
متأسفانه بارها و بارها چنین ماجراهایی را شنیدهایم و حتی شاهد آن هم بودیم، چقدر باعث ناراحتی و تأسف است!
در اسلام، زنان، رهبران اولیه هدایت فکری، اعتقادی و عاطفی جامعه محسوب میشوند و هیچ محدودیتی برای حضور زنان در عرصههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وجود ندارد. البته حضوری که بر محور اصول و آداب و قوانین و روابط خاصی تنظیم شود. با پیروزی انقلاب اسلامی نیز، تأکید امام خمینی(ره) به عنوان رهبر انقلاب در خصوص حضور زنان در محیط های کاری، حفظ حجاب و شأن زن بود و اینکه این حضور به جایگاه زن به عنوان همسر و مادر در محیط خانواده خدشهای وارد نکند.
اما امروزه با نگاهی به گوشه و کنار شهرها می توان مصادیق متعدد سوءاستفادههای ابزاری از زنانی را دید که در محیطهایی متضاد با شأن و منزلت واقعی شان مشغول به کار هستند. رویکرد حاکم در به کارگیری دختران و زنان در فروشگاه ها، بوتیکها، کافیشاپها، و کافینتها، رستورانها، شرکتها و دفاتر خصوصی به عنوان فروشنده و کارمند، برای فروش و جلب توجه بیشتر، نگاه ویترینی به آنان را بیش از پیش تشدید میکند.
رخ دادن چنین اتفاق هایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی جامعه ما، که در آن زن را ستون سلامت اخلاقی، روانی و اجتماعی جامعه می دانند و معتقدند که مرد از دامان او به معراج می رود، توجیه ناپذیر و غیر قابل جبران خواهد بود.
فروشندگان لباس ولوازم آرایش، مانکنهای متحرک
فروشنده روسری است و حقوق ۵۰۰ هزار تومان در ماه را برای خود مناسب میداند و وقتی از او سوال میشود که چرا فکر میکند حقوق او بالاترین حد حقوق فروشندگی است، میگوید: «خوب فرق دارد. ببینید حقوق برای چه کاری؟ یک کار یا دوتا کار؟ فروشندهای که بالای ۷۰۰ هزار تومان حقوق دارد فقط یک کار انجام نمیدهد.
طبقه بالا، مغازه بعد از پلههای برقی فروشگاه …هست که لباسهای مارک دار اصل میفروشند. خانمیهایی که آنجا هستند همگی بالای یک میلیون تومان حقوق دارند و یک خانم قد بلند با موهایفر بینشان هست که فکر کنم که در ماه بیشتراز یک میلیون تومان حقوق می گیرد. دلیلش این است که هم فروشنده هستند و هم مانکن. این دخترها را دستچین کردهاند و برند …به آنها پول میدهد تا محصولاتش را تن کنند. چه سر کار و چه خیابان و مهمانی باید این لباسها تنشان باشد. تبلیغ این برند است.
همه فروشندهها که زیبایی و استیل این کار را ندارند. آن خانم که گفتم موهایش فر است اصلاً کارش فروشندگی نیست. برند میپوشد و در پاساژ راه میرود تا بقیه تشویق شوند برای خرید. یکجور تبلیغ مد است. این را هم بگویم که به هرکسی که زیبایی و استیل دارد این پول را نمیدهند.
مسئول مغازه تعداد مشتریهایی که میآورند را یادداشت میکند و اگر کار خودشان را بلد نباشند و نتوانند مردم را جذب کنند، کسی دیگر را جایشان میآورند. از این یک میلیون حقوق نصف آن خرج آرایشگاه و باشگاه ورزشی و لوازم آرایش و این چیزها میشود که بدن افت نکند و توی چشم باشند.
دکترمحمدباقر کجباف (رئیس مرکز تحقیقات دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان) در این باره گفت: از یک فروشنده زن میخواهند که ارتباط نزدیکی با مشتری برقرار کند، لباسهایی به تن کند که شاید علاقهای به پوشیدن آن نداشته باشد و همیشه لبخند بر لب و جسور باشد، در چنین محیطی زن فروشنده دچار آسیبهای شدید روحی میشود اما چون چارهای جز ادامه کار ندارد همچنان به کار در چنان محیطی رضایت میدهد.
وی در ادامه می گوید: بهانه حضور در عرصه فعالیتهای اجتماعی جهت تداوم مسئولیت ها نباید باعث انحطاط شأن و منزلت انسانی زنان گردد و بی بندوباری و فساد اخلاقی را دامن زند وباعث فرو پاشی نظام خانواده ها گردد. ایجاد فضای ناامن اشتغال و زوال اخلاقی برای زنان و دختران در حوزه اشتغال علاوه بر آسیبهای فردی برای آنها، جامعه را نیز با چالش مواجه میسازد. این معضل سبب ارائه الگوهای نامناسب به زنان و دختران جامعه شده و گسترش برهنگی فکری و رفتارهای ضد فرهنگی را به دنبال دارد و در نهایت موجب تسری آسیبهای اجتماعی و فرهنگ فاسد اشتغال میشود.
فروشندگی مدرن؛ مرز میان پول و حیا!
هنوز برخی از ما به یاد داریم زنانی که در گوشه کنار شهر با انداختن گلیمی بر زمین و پوشیه بر روی چهره برای دور ماندن از نگاه عابران به فروش انواع لیف و جوراب و… روزگار سپری میکردنند. اما امروزه فروشندگی از شکل سنتی و محدود زمان های گذشته خارج شده و شکل متفاوت و ابعاد وسیعی به خود گرفته است. زنان فروشنده امروز از دست فروشان در مترو و خیابان تا فروشندگان در بنگاه های املاک و بازاریابان و… ظاهر و برخورد بسیار متفاوتی با فروشندگان دیروز دارند.
ظاهر و برخوردی که باتوجه به ذات فروشندگی _که نیازمند ملاطفت در کلام و سخن و ظاهر آراسته برای جلب نظر و فروش بیشتراست_ خواسته یا ناخواسته از شکل حیا گونه خود خارج شده و اسباب انحرافات بسیاری را برای خود و دیگر افراد جامعه ایجاد میکند.
فروشندگی در شکل مدرن خود شرایطی را فراهم کرده که زنان امروزه در محیطهایی حضور یابند که در گذشته سابقه نداشته و گاه مجبور شوند که برای موفقیت و جلب اعتماد و توجه بیشتر، میان حیا و پول یکی را انتخاب کنند. مراجعه به برخی از شرکتهایی که مدیریت آنها را مردان زیر ۴۰ ساله برعهده دارند نشان میدهد که برخی از آنها هیچ نیاز تخصصی و حتی عمومی به منشی ندارند. آنها منشی را فقط برای حضور داشتن میخواهند. همچنین تعداد زیادی از این منشیها تحصیلات کمتر از مقطع کارشناسی دارند و از روی ناآگاهی و برای رقابت با دختران دیگر در راه استخدام شدن، سعی میکنند خود را به هر نحو ممکن از دیگر رقیبان برتر نشان دهند. این دختران مجبور هستند در چنین رقابتی نوع پوشش و صحبت خود را متمایز کنند تا نظر آگهیدهنده را جلب کنند.
خانمهای با حجاب، متاهل و متخصص را نمیخواهند
خانم ۲۲ سالهای که متاهل و دانشجو است در این باره میگوید: «من به نرمافزارهای مرتبط با حسابداری و امور دفتری آشنا هستم. خرداد سال گذشته هنگام تعطیلات دانشگاهی به دنبال کار بودم تا بخشی از هزینههای تحصیل و زندگیام جبران شود. اما به هر کجا مراجعه میکردم وقتی به چهره عادی و پوشش من نگاه میکردند، جواب منفی میدادند و البته متاهل بودن من را بهانه میکردند.
وقتی به آنها می گفتم روابط عمومی من بالاست و از عهده کار بر می آیم ،می گفتند:فردی باروابط عمومی بالا بایداین توانایی را داشته باشد که با حرکت و اشاره دستها، چشم و سر و صورت متناسب با گفتارنرم، مشتری را جذب کند که شما با این قیافه و چادر و مقنعه نمیتوانی!!!! میپرسم: «چرا اصرار دارید مجرد باشد؟» پاسخ میدهند: «خانمهای مجرد محدودیت کمتری دارند و بهتر و بیشتر میتوانند برای ما وقت بگذارند.»
من نتوانستم هیچ کاری از طریق این آگهیها پیدا کنم. کمکم به این نتیجه رسیدم که منشیها و حتی کارکنان این گونه شرکتها اصلا نیاز به داشتن مدرک آموزشی، تحصیلات دانشگاهی و اطلاعات حرفهای و تخصصی ندارند. آنها باید عروسک باشند. چرا که اینگونه کارفرمایان نهتنها معمولا تحصیلات بسیار ابتدایی دارند بلکه از ظاهرشان پیداست که به دنبال کار و تلاش نیستند و میخواهند با پولی که شاید متعلق به پدرشان باشد فقط وقت بگذرانند.
بزرگان دین چه میگویند؟
رهبر معظم انقلاب ضمن اشاره به اینکه منشیگری زنان اغلب با تسلط مردانه همراه بوده است ، با منشی شدن زنان و دختران مخالفت داشته و میفرمایند: «جاذبه جنسی یکی از بزرگترین دامهاست؛ مراقب باشید! من با کسانی که بهعنوان بهکارگیری زن، منشی زن استخدام میکنند، مخالفم. زنان در دستگاهها ی مختلف این همه کارهای خوب دارند انجام میدهند و مدیریتهای خیلی خوب انجام میدهند. بزرگترین مشکل هم آن حالت سیطره مردانه بر زن است. این را بهخصوص زنها بیشتر باید بدانند. و لا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض؛ در قرآن میگوید، برای اینکه مرد ـ که جنس متجاوز و شروعکننده است ـ قدرت پیدا نکند، زن نباید در مقابل او خضوع کند؛ خضوع در زبان و سخن گفتن.
میبینیم اینها اسرار است و در اینها رازهای بزرگ هست؛ اما ما متأسفانه همینطور غافل از اینها عبور میکنیم و نمیفهمیم. ابزار، یعنی وسیله مردم برای رفتن بهسمت گناه؛ آن حالت تجاوزطلبی و افزون خواهی و اقدام و ابتکار اوست؛ ابزار زن و کمک زن در رفتن بهسمت گناه، حالت وادادگی و خضوع و تواضع اوست؛ لذا تکبر حرام است؛ اما برای زنها در مقابل مرد بیگانه، جزو چیزهایی ممدوح است که متکبر باشند. این حالت در بعضی از مشاغل به کلی از بین میرود؛ مثل همین منشیگری و مستخدم بودن زن. غیر از تسلط مردانه، چنین حالتی وجود ندارد. در منشیگری، ازاینقبیل وجود دارد.»
استاد شهید مطهری نیز در کتاب مسئله حجاب، اینگونه نوشته اند که: «کشانیدن تمتعات جنسی از محیط خانه به اجتماع، نیروی کار و فعالیت اجتماع را ضعیف می کند. اسلام نه می گوید که زن از خانه بیرون نرود و نه می گوید حق تحصیل علم و دانش ندارد بلکه علم و دانش را فرضیهی مشترک زن و مرد دانسته است- و نه فعالیت اقتصادی خاصی را برای زن تحریم می کند. اسلام هرگز نمیخواهد زن بیکار و بیعار بنشیند و وجودی عاطل و باطل بار آید. پوشانیدن بدن به استثنای وجه و کفین مانع هیچ گونه فعالیت فرهنگی یا اجتماعی یا اقتصادی نیست. آنچه موجب فلج کردن نیروی اجتماع است آلوده کردن محیط کار به لذت جوییهای شهوانی است».